بر سبزه هاى کنار جویى نشسته بود، و با خود مى گفت: بى حاصل بود! بى حاصل بود! او را گفتم: از چه مى گویید؟! گفت: از این جوى، آبى گذشت، و از خود سبزه ها برجاگذاشت، اما، عمرى از ما گذشت، و همچنان خشکیم، و نه سبز، و بى هیچ سبزى! از آب روان ماند بجا سبزه و گلها ----- ما حاصل از این عمر سبک سیر ندیدیم